مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت چهل و سوم
زمان ارسال : ۱۵۹ روز پیش
داشت تصویر خودش را توی آینهی ایستاده و قدی اتاقش نگاه میکرد. یک آینهی چوبی که دقیقا مثلش را توی مزون داشت. یک شومیز شیری رنگ و گلدوزی شده به همان رنگ را روی یک دامن سفید پوشیده بود. آستینهای شومیزش مچی و چیندار بودند. دامن پیلهدارش میدی بود و تا ساق پاهایش میرسید.
گلشن روی لبهی تخت خوابش نشسته بود و به اشتیاقی که توی چهرهی فریال میدید، لبخند میزد. خودش رنگ سفید را برا
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
این قضیه بستگی به تلاش فرهاد داره😂
۱ ماه پیشمهدخت
00عطای بی اعصاب و خشمگین
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خشم اژدهاااا
۲ ماه پیشRoghayyeh
10فرهاد کل اعتماد به نفس فریال و تخریب کرد که😂
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دیگه کاری جز این نداره...😅
۳ ماه پیشایلما
00وای چقدر خوشحالم واسه فریال😍😍عجب خوشتیپ شده ولی اگه ب خانواده معین بود فریال بایدچادربپوشه😍😂
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
برن خداروشکر کنن که اینجوری لباس پوشیده😂
۵ ماه پیشzahra
00یا خود خدا😱
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خشم عطا باید جدی گرفته بشه همیشه🙈
۵ ماه پیشسمیرا
00عالی،زرد عقدی چیه منظور فرهاد چی بود
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
زرد عقدی یه رنگ مو بسیار معروفه که بعضی از خانومها به محض ازدواج بهش علاقهی عجیبی پیدا میکنن🤭
۵ ماه پیشسمیرا
00😅😂
۵ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00دلم با این پارت عروسی و خواستگاری رفتن خواست🙈خیلی خیلی حس و حالشو دوست داشتم مرسیییی ❤️مرسی که با رمانت ما رو از دنیای واقعی جدا میکنی بوس بهت 💋و در آخر ناراحت شدم اطلاعی نداشتیم😪وابستمون کردی بهش❤
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اطلاعیهای که باعث اسپویل نشه رو نمیتونستم بذارم و اینکه دلم سوخت گمراه کنم🙈 گفتم بذار مزهاش بمونه. امشب پارت+اطلاعیه😍😍
۵ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00وایییی اون تیکه که داشتن درباره بچه حرف میزدن خیلی باحال بود 🤣😁فرهاد جون اگه دفعه بعد فریال موهاش رنگ زردعقدی نبوداسمتو بزارنانای اصغر و صغری نانای اکبر و کبری نانای💃🏼😁🤣
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خدا کنه زرد عقدی کنه و فرهاد هم رو حرفش بمونه🤭
۵ ماه پیشپرنیا
10وای عطاک عصبانی شه بای من عسل نمیشه خوردش😟یعنی چیشده🤔 آی فرهاد تو چقد خوشمزه ای آخه 😂😂😂
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عطا که عصبی میشه کی ضرر میبینه؟ 🤔
۵ ماه پیشپرنیا
00آی بیچاره فرهاد دربدر شده😭😭😭
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مثل اینکه....💔😑
۵ ماه پیشآمینا
00کره خر.کره بوفالو.شوهر گلشن.و درنهایت فرهاد میرزای عزیز.یعنی هرچیز مربوط و نامربوطِ به این فرهاد ختم میشه از طرف عطاخان.🥰😅🥰😅
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
کره بوفالو رو بهش نگفته بود دیگه😂😂😂😂 توی دژاوو فقط یه سری بهش گفت گاومیش😅
۵ ماه پیشنسترن
00💖
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚
۵ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00یا خداااا عطا با فرهاد عزیزم چیکار دارهههه🤦 ♀️🤕عزیزم حس فریال خیلی قشنگ بود هی لباس عوض میکرد 😍و خیلی خیلی خوب لباس پوشید و فرهاد مثل همیشه فقط میخواست رو عصابه بچم را بره🤪عالی بود مرسی آزاده جونم
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا عطا با فرهاد چیکار داره؟ شایدم موضوع خاصی نیست و فقط میخواد به جای خودش بفرستش هتل؟🤔
۵ ماه پیشمهلا
00💜
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚
۵ ماه پیشآمینا
10عه امشب اطلاعیه نداشتیم.منم استرس گرفتم واسه این آشنایی.خوشم میاد گلشن هم شده عین فرهاد. زن و شوهر خوب باهم جورن هیشکی مثل گلشن نمیتونست واسه فرهاد باشه باور کن. مرسی عزیزم🥰🥰
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره اطلاعیه نداشتیم چون نگران شدم حرفهام باعث اسپویل پارت بعدی بشه😑 به به گلشن و فرهاد بهم میان😍
۵ ماه پیشآمینا
10مرسی گلم اگه دیر کامنت گذاشتم چون تعدادش پرشده بود😇🥰😍یعنی فقط اونجا که فرهاد گفت مرحله تلاششو دوست دارم واسه بچه🤣😂🤣😂یعنی عاشقشم.عطا چرا پاچه می گرفت چش شد امشب خدا به داد معین بیچاره برسه.
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره میدونم. اشکالی نداره مهم اینه که منو یادت نرفته و کامنت گذاشتی😍😍فرهاد که وضعیتش مشخصه چقدر بی تربیته🤭
۵ ماه پیشفاطمه
10یا خود خدا😱😱🤓🤓 فرهاد زرد عقدی رو خیلی خوب اومد😂😂 ننه ی عروس هم خوب بود، دلم می خواست واکنش سحر رو ببینم. هرچند از گل نازک تر به فرهادشون نمی گن ایشون😒😒
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فرهاد پیش سحر و قمر پادشاهی میکنه😂😂
۵ ماه پیش
مرجان
00آزاده جون ...بنظرم واقعا باید یه بچه بندازی توی دامن گلشن و فرهاد عزیزم باید خوشحالیشون کامل بشه ..حواست به این قضیه باشه یادنررره خانم خانمااا😂🥹❤️